مدح و منقبت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
دست خـدا و نفـْسِ پـیـمبر فقط علیست شمشیر و شیرِ خالـقِ اکبر فقط علیست بعد از نـبـی به امـر خـداونـد ذوالجـلال ما را امام و هادی و رهبر فقط علیست دست خـدا که با سر انگـشـت خـویـشتن خورشید را نمـود مـسخـر فقط علیست بر آن دو تن که هر دو ز خیبر گریختند اعلان کـنید فـاتـح خـیـبر فـقط علیست این نـام را مـبـاد به دیـگـر کـسان دهند این حق حیدر است که حیدر فقط علیست مردی که جان به دست، شب لیلة المبیت جای رسول خفت به بستر فقط علیست ای تـشـنـگـان حـشـر به حـق خـدا قـسم باور کـنـید سـاقـی کـوثـر فقـط علیست مردی که در مهاجر و انصار از نخست گردیـد با رسـول بـرادر فـقـط عـلیست دیـوار کـعـبه سـیـنـه گـشود از برای او مولود بیت حـضرت داور فقط علیست نوزاد بیت و صاحـب بیت و امـیر بیت مهمان بیت هـمـره مـادر فـقـط علیست آن شـیـر کـبـریـا کـه در ایــام کــودکـی از هم دریـد پـیـکـر اژدر فقط عـلیست روز احــد بـه رغــم تــمــام فــراریــان یاری که گشت دور پیمبر فقط علیست از مــنـبــر رســول خــدا آیــد ایـن نــدا بعد از رسول، صاحب منبر فقط علیست کس را چه زهره تا که شود کفو فاطمه آن کس که شد به فاطمه شوهر فقط علیست ممدوح «انّما» که خـدا گـفـته در کـتاب گفـتـیم و گـفـتهاند مکـرر؛ فقط علیست در روز حـشــر پـیـشـروِ خــتــم انـبـیــا صاحب علَم به عرصۀ محشر فقط علیست شاهی که رَخت کهنه به تن کرد و رَخت نو با دست خویش داد به قنبر فقط علیست دست خـدا که یکتـنه در عـرصۀ نـبرد بگرفت سر ز عمر دلاور فقط علیست در فتح بدر و خـیبر و در خـندق و احد بالله قـسـم امـیـر مظـفـّر فـقـط عـلیست آن بتشـکـن که در حـرم خاص کـبریا بگذاشت پا به دوش پیمبر فقط علیست « اِلّا عــلـی» نــدای خـدا بــود در اُحـد ممـدوح این نـدای منـور فـقـط علیست فرمود مصطفی که منم شهر علم و بس این شهر علم را که منم، "در" فقط علیست آن کـو به کـودکی به رسـول خـدا مـدام بوده انیس و مونس و یاور فقط علیست گو صد خـلیفه بعد پیـمبر فقـط علیست آن را که حق نموده مقرر فقط علیست «میثم» امیر خلـق و رفـیقِ فـقـیرِ شهر در عـالـم وجـود سـراسـر فقط علیست |